دست نوشته های تنهایی یک انسان خسته

never give up

میتوان همچون عروسک های کوکی بود
با دو چشم شیشه ای دنیای خود را دید
میتوان در جعبه ای ماهوت
با تنی انباشته از کاه
سالها در لابلای تور و پولک خفت
میتوان با هر فشار هرزهء دستی
بی سبب فریاد کرد و گفت
" آه ، من بسیار خوشبختم "

۱۲ مطلب با موضوع «آهنگ» ثبت شده است

۰۴
بهمن

برای باور بودن
جایی باید باشه شاید
برای لمس تن عشق
کسی باید باشه باید

که سر خستگیاتو
به روی سینه بگیره
برای دلواپسی هات
واسه سادگیت بمیره


همین دیگه!

  • عروسک کوکی
۲۴
دی

همیشه از حقیقی شدن مجازی‌ها بدم میومده و برعکسش البته. از هردوتاش هم ضربه خوردم. یه مدتی این‌ها فراموشم شده بود. آخرین باری که از چیزی واقعا ذوق کردم به وسیله ی یکی ازین مجازی‌ها بود. آخرین باری هم که گریه کردم همینطور. دیگه زندگیم به هم آمیخته مجازی و حقیقی یکی شده. از دوست‌داشتنی‌های واقعی‌م دور شدم و برام مجازی شدن در عوض مجازی‌ها نزدیک‌تر شدن بهم. وضعیت خیلی آشفته شده. همه‌ی این‌ها بوده تا دیشب؛ میتونم بگم که از بدترین شب‌های زندگی‌م بوده. یکیشون پشت سرم بد حرفی زد. بد. شکستم وهمین. کسی بود که ازش انتظار نداشتم. آدم از همین جاها ضربه میخوره. ولی در عوض رفیق حقیقی‌م رو شناختم و خوشحالم از اینکه آدم‌فروش نیست. نمی‌تونم به خودت بگم ولی مرسی که انقدر خوبی :)


سنگینه بار تن برام
ببین چه خسته می شکنم
به انتظار فصل تو 
تمام فصلها گذشت
چه یأس بی نهایتی
ندیم من بود
فصل بد خاکستری
تسلیم و بی صدا گذشت
چه قلب بی سخاوتی
حریم من بود
دژخیم بی رحم تنم
به فکر تاراج منه
روح بزرگوار من
لحظه ی معراج منه
فکر نجات من نباش
مرگ منو ترانه کن
هر شعرمو به پیکرم
رشته تازیانه کن

  • عروسک کوکی
۰۹
دی

شب .....شب که میشه تو کوچه ی غم

 اشک من میشه ستاره

من چشمامو به ابرا میدم

 آسمون بارون می باره

میخونم آخ که دیگه فرنگیس 

عشق تو داغونم کرد

به کی بگم که چشمات

 تو غصه زندونم کرد

دلم شده دیوونه

خدا خودش میدونه

کوچه دلش میگیره

سکوتشو میشکونه

پنجره ها با فریاد 

میگن کی باز میخونه


شب ..شب که میشه تو کوچه ی غم

اشک من میشه ستاره

من چشمامو به ابرا میدم

آسمون بارون می باره

میخونم آخ که دیگه فرنگیس 

عشق تو داغونم کرد

به کی بگم که چشمات

تو غصه زندونم کرد

دلم شده دیوونه

کوچه دلش میگیره

سکوتشو میشکونه

پنجره ها با فریاد 

میگن کی باز میخونه

میخونم آخ که دیگه فرنگیس

عشق تو داغونم کرد

به کی بگم که چشمات

تو غصه زندونم کرد

میخونم آخ که دیگه فرنگیس

عشق تو داغونم کرد

به کی بگم که چشمات

تو غصه زندونم کرد

میخونم آخ که دیگه فرنگیس

عشق تو داغونم کرد

به کی بگم که چشمات

تو غصه زندونم کرد

آخ که دیگه فرنگیس
  • عروسک کوکی
۰۷
آذر

کی گفته حالا که دیر رسیدن بهتر از هرگز نرسیدن است؟؟؟؟

من همیشه دیر رسیدم و دست خالی برگشتم...یا اگرم به چیزی که میخواستم رسیدم انقدری دیر بوده که دیگه فایده نداشته...دوباره دیر رسیدم دوباره...بازم دست خالی موندم... 


عشق ، آخرین همسفر من

مثل تو منو رها کرد
حالا دستام مونده و تنهایی من
ای دریغ از من ، که بی خود مثل تو گمشدم ، گمشدم تو ظلمت تن
ای دریغ از تو ، که مثل عکس عشق ، هنوزم داد می زنی تو آینه ی من
آه ، گریمون هیچ ، خندمون هیچ
باخته و برندمون هیچ
تنها آغوش تو مونده ، غیر از اون هیچ
ای  ای مثل من تک و تنها
دستامو بگیر که عمر رفت
همه چی تویی ، زمین و آسمون هیچ


ابی - خالی

  • عروسک کوکی
۰۱
آذر

غرورت بزرگترین دشمنته ... یکم از دست بکش!


باید تو رو پیدا کنم شاید هنوزم دیر نیست

تو ساده دل کندی ولی تقدیر بی تقصیر نیست


با اینکه بی تاب منی بازم منو خط می زنی

باید تو رو پیدا کنم تو با خودت هم دشمنی!


کی با یه جمله مثل من میتونه آرومت کنه؟

اون لحظه های آخر از رفتن پشیمونت کنه


دلگیرم از این شهر سرد این کوچه های بی عبور

وقتی به من فک میکنی حس میکنم از راه دوووووووور


#تقدیر

#مونابرزویی

#شادمهر

  • عروسک کوکی
۳۰
آبان

وقتی اونی که باید سر شوقت نیاره هیچوقت دیگه با هیچکس دیگه نمیتونی خوشحال باشی اونجور که با اون بودی...


ببین من آخرین برگ درختم
درخت زخمی از تیغ زمستون
منو راحت کن از تنهایی من
منو پاکیزه کن با غسل بارون

تو تنها حادثه تنها امیدی
برای قلب من این قلب مسموم
ردای روشن آمرزشی تو
برای این تن محکوم مهزوم

ابی/ایرج جنتی عطایی
  • عروسک کوکی
۲۸
آبان

تو نمیگی من دلتنگت میشم؟ باید هرراهی که ازت خبر میگرفتم رو می بستی؟ باید انقدر مغرور باشی؟  می دونی که من به اندازه ی تو مغرورم؟ میدونستی انقدر میخوامت همه باهام بد شن؟ اگه میدونی و هیچکاری نمی کنی چرا انقدر مثل منی؟ چرا هردومون منتظریم اون یکی یه کاری کنه؟ قول میدی که اگه یه قدم بردارم توهم نزدیک تر شی؟ می دونی که تازه دارم میفهمم اون من بودم؟ همون که ازش می گفتی؟ خب لامصب وقتی مستقیم بهم چیزی نگی من کاری ازم برنمیاد...


که عادتت بدم یه گوشه بند شی

به مبتلا شدن علاقه مند شی


نشد که از دلم جدا کنم تورو

نشد نشد نشد برو برو برو

نشد که بی دهن صدا کنم تورو

تمام حرف من برو برو برو


تو داری از خودت فرار میکنی

داری با ریشه هات چیکار میکنی؟


  • عروسک کوکی
۲۸
آبان

دوست قشنگ ترین نعمت دنیاست؛ توی هر شرایطی باید دودستی نگهشون داری . همین!


رفیق من سنگ صبور غم هام
به دیدنم بیا که خیلی تنهام
هیشکی نمیفهمه چه حالی دارم
چه دنیای رو به زوالی دارم
مجنونمو دل زده از لیلی ها
خیلی دلم گرفته از خیلی ها
نمونده از جوونی هام نشونی
پیر شدم پیر تو ای جوونی
تنهای بی سنگ صبور
 خونه ی سرد و سوت و کور
توی شبات ستاره نیست 
موندی و راه چاره نیست
اگر چه هیچکس نیومد
سری به تنهاییت نزد
اما تو کوه درد باش
طاقت بیارو مرد باش

  • عروسک کوکی
۲۷
آبان

شمرده تر بگو با من حروف رفتنت تا من بگیرم از دلت همه بهانه ها را!


چارتار/احسان حائری


محبوبِ من!

تو مال منی و نمیذارم که مثل بقیه چیزایی که دوست داشتم نیمه کاره بمونی!

مثل همه ی بارهای قبلی که ازم دلخور بودی و ازم قطع امید کرده بودی ولی برگشتیم!

تو باید بدونی که توی زندگی شلوغم فکرت یه لحظه از سرم بیرون نمیره حتا اگه خیلی وقت باشه که باهم حرف نزده باشیم!

نیاز به یه وقفه هست که یادت بره من بودم که یادم بره چقدر دلخورم یادت بره چقد دلخوری...

فقط میخوام بهت بگم که نرو... صبر کن که برمی گردم ...صبر داشته باش!

اینبار خودم پا پیش میذارم که بفهمی که چقدر یادتم... صبر کن!


معشوقِ من

انسان ساده ایست

انسان ساده ای که من او را

در سرزمین شوم عجایب

چون آخرین نشانه ی یک معبد شگفت

در لابلای بوته ی پستان هایم

پنهان نموده ام!


فروغ فرخزاد

  • عروسک کوکی
۲۶
آبان

از بدِ حادثه اینجا بدنیا اومدیم...اینجا بزرگ شدیم...و اگر خوش شانس باشیم اینجا نمی میریم...شهرمو ازم گرفتن نتونستم که مقاومت کنم...علایقمو ازم گرفتن نتونستم کاری کنم...محبوبمو خودم دو دستی تقدیم بقیه کردم... گیر کردیم واسه انتخابی میان جبر و جبر...

اینجا جای موندن نیست نه برای من نه بقیه...به اسارت عادت کردیم...تا رها بشیم میمیریم...

تو رگام به جای خون شعر سرخ رفتنه
تن به موندن نمیدم موندنم مرگ منه
عاشقم مثل مسافرعاشقم عاشق رسیدنه به انتها
عاشق بوی غریبانه کوچ تو سپیده غریب جاده ها
من پر از وسوسه های رفتنم رفتنو رسیدنو تازه شدن 
توی یک سپیده طوسی سرد مثل یک عشق پر آوازه شدن

  • عروسک کوکی