دست نوشته های تنهایی یک انسان خسته

never give up

میتوان همچون عروسک های کوکی بود
با دو چشم شیشه ای دنیای خود را دید
میتوان در جعبه ای ماهوت
با تنی انباشته از کاه
سالها در لابلای تور و پولک خفت
میتوان با هر فشار هرزهء دستی
بی سبب فریاد کرد و گفت
" آه ، من بسیار خوشبختم "

۱ مطلب در مرداد ۱۳۹۵ ثبت شده است

۱۷
مرداد

نمیدونم چرا برای چی از آدما دوری میکنم یا یه فرکانس منفی دارم که اونا ازم دوری میکنن نمیفهمم نمیفهمم

از تو که دوستت داشتم و هرچی نزدیک تر شدم ذهنم رو خراب تر کردی

تا اونایی که دور بودن و هستن و هرروز دیوانه تر میشن

تا رفیقایی که نمیخوام دیگه نزدیکشون باشم که رفاقتمون خرابتر نشه

تا خانواده ای که نمیسازم باهاشون

یه دژ کشیدم دور خودم و کسی رو راه نمیدم داخلش

خدا آخر و عاقبتم رو بخیر کنه فقط

اگر تنهاترین تنها شوم باز هم خدا هست

  • عروسک کوکی