دست نوشته های تنهایی یک انسان خسته

never give up

میتوان همچون عروسک های کوکی بود
با دو چشم شیشه ای دنیای خود را دید
میتوان در جعبه ای ماهوت
با تنی انباشته از کاه
سالها در لابلای تور و پولک خفت
میتوان با هر فشار هرزهء دستی
بی سبب فریاد کرد و گفت
" آه ، من بسیار خوشبختم "

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «نوشتن» ثبت شده است

۳۰
آبان

نوشتن شده برام تخلیه ی روحی...فرار کردن از فکرهای بیهوده... فرار از واقعیت.

منتها جای اینکه آزاد شم از اون فکرها بیشتر و بیشتر بهشون فکر میکنم و بیشتر خودم رو آزار میدم... مثل معتادی شدم که موادش هم دردشه هم دوای دردش... یه جورایی همون "چون طفل که از خوردن داروست پریشان"..!

  • عروسک کوکی
۲۲
آبان

نمیدونم خوبه یا بد ؛ ولی تو این سال های عمرم یاد گرفتم که هر چیزی اسمش بشه عادت خوب نیست... اول میشه عادتت بعد اسمش میشه اعتیاد و بعد همه ی وجودتو می گیره و ترکش سخت میشه.یوقتایی هم انقدر بهش خو میگیری که در برابر ترکش مقاومت میکنی ؛ مثل اینکه داری تو باتلاق فرو میری ولی عاشق اون باتلاقی.

من به نوشتن معتادم ؛ اگر ننویسم خفه میشم ، دلم میگیره. خونده شدن یا نشدن هم برام مهم نیست هدف نوشتنه و بس . تو هر قالبی به هر شکلی نیاز دارم که بنویسم.

  • عروسک کوکی