دست نوشته های تنهایی یک انسان خسته

never give up

میتوان همچون عروسک های کوکی بود
با دو چشم شیشه ای دنیای خود را دید
میتوان در جعبه ای ماهوت
با تنی انباشته از کاه
سالها در لابلای تور و پولک خفت
میتوان با هر فشار هرزهء دستی
بی سبب فریاد کرد و گفت
" آه ، من بسیار خوشبختم "

نیستی و اتفاق های تلخ ساده می افتند

سه شنبه, ۱۹ آبان ۱۳۹۴، ۰۹:۵۸ ب.ظ

حمایت ؛ هیچوقت کسی پشتم نبوده و پیش همه تنها بودم . نه اونقدر قوی بودم که بی نیاز باشم از حمایت نه اونقدر محبوب که بقیه پشتم باشند. خودم بودم و خودم. اطرافیانم هم قوی تر از من نبودند.

حالا این چند روز ...این چند وقت اتفاق های تلخ ساده می افتد و کسی پشتم نیست؛ مثل همیشه.

اگر بگذره و چند سالی باز هم روی پای خودم بمونم بعدش دیگه از اعتماد میترسم از تکیه کردن میترسم..تکیه گاه میشم.

پشت هر مرد موفقی یه زن هست و پشت هر زن موفقی دیوار...


هر شب تجاوز به یک خاطره از هم دریده شدن یکسره
اینگونه بی تو ببین چنگ بر آسمان می زنم بی محابا
سیل عرق زیر این روسری چشمان هیز دو تا مشتری
تشویشم از خشم تند پدر عاشق شدن زیر خط خطر

  • عروسک کوکی

نظرات  (۱)

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی