دست نوشته های تنهایی یک انسان خسته

never give up

میتوان همچون عروسک های کوکی بود
با دو چشم شیشه ای دنیای خود را دید
میتوان در جعبه ای ماهوت
با تنی انباشته از کاه
سالها در لابلای تور و پولک خفت
میتوان با هر فشار هرزهء دستی
بی سبب فریاد کرد و گفت
" آه ، من بسیار خوشبختم "

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «خالی» ثبت شده است

۰۷
آذر

کی گفته حالا که دیر رسیدن بهتر از هرگز نرسیدن است؟؟؟؟

من همیشه دیر رسیدم و دست خالی برگشتم...یا اگرم به چیزی که میخواستم رسیدم انقدری دیر بوده که دیگه فایده نداشته...دوباره دیر رسیدم دوباره...بازم دست خالی موندم... 


عشق ، آخرین همسفر من

مثل تو منو رها کرد
حالا دستام مونده و تنهایی من
ای دریغ از من ، که بی خود مثل تو گمشدم ، گمشدم تو ظلمت تن
ای دریغ از تو ، که مثل عکس عشق ، هنوزم داد می زنی تو آینه ی من
آه ، گریمون هیچ ، خندمون هیچ
باخته و برندمون هیچ
تنها آغوش تو مونده ، غیر از اون هیچ
ای  ای مثل من تک و تنها
دستامو بگیر که عمر رفت
همه چی تویی ، زمین و آسمون هیچ


ابی - خالی

  • عروسک کوکی