دست نوشته های تنهایی یک انسان خسته

never give up

میتوان همچون عروسک های کوکی بود
با دو چشم شیشه ای دنیای خود را دید
میتوان در جعبه ای ماهوت
با تنی انباشته از کاه
سالها در لابلای تور و پولک خفت
میتوان با هر فشار هرزهء دستی
بی سبب فریاد کرد و گفت
" آه ، من بسیار خوشبختم "

قصه از کجا شروع شد

شنبه, ۲۸ آذر ۱۳۹۴، ۰۸:۱۲ ب.ظ

قصه از اونجایی شروع شد که غصه هامونو نگفتیم از اونجا که با هم روراست نبودیم از اونجایی که منظورمونو درست بهم نرسوندیم بهم نارو بزنیم دورویی کنیم از اون موقع ها بود که ناراحتی ها شروع شد غصه ها شروع شد قصه ها شروع شد و به اندازه ی همه ی قصه های غمگین دنیا دلم گرفته

  • عروسک کوکی

نظرات  (۲)

:( همه این غصه ها رو هم تلنبار شد و قصه ی هزار و یک شب درست شد :(
پاسخ:
واقعا :(
ب امید قصه های شاد و قشنگ برای تو
پاسخ:
ممنونم و همچنین برای تو :))

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی